ارباب حلقه ها زمینی حاصلخیز برای صحبت در مورد تاج ها است. بیایید با الفها شروع کنیم که در دنیای تالکین قبایل و اردوگاههای متعددی نشان داده میشوند.
بانوی لورین، گالادریل، یک دیادم زیبا به سبک آرت نوو می پوشد. تاج به اشکال طبیعی طراحی شده است - آنهایی که الف های لورین را در همه جا احاطه کرده اند. چه سبک دیگری، اگر مدرن نباشد، بر این وحدت تأکید دارد؟ اشاراتی به الگوهای سلتیک در ساقه های درهم تنیده دیادم وجود دارد که احساس لازم "باستان" و ارتباط با سرزمین سرزمین میانه را می دهد که در آن گالادریل بیشتر از بقیه نولدورها درنگ کرده است.
تاج گالادریل در ارباب حلقه ها و هابیت کمی متفاوت است. در دومی گلهایی در آن وجود دارد و جوانه ها فقط کمی باز هستند و الماس در آنها نمایان است. جوانههای کاملاً باز میتوانستند بیش از حد بزرگ باشند و طراحی را سنگین کنند، در حالی که شرایط متوسط اجازه میدهد تا جلوهای درخشان به طرح اضافه شود و به ظاهر اسرارآمیزتر و قدرت فرازمینیتری ببخشد.
البته سازندگان لوازم، هنگام کار بر روی تاج، از طرحهای دیگران کپی نکردند، اما آشکارا از جواهرات جواهرساز برجسته هنر نو، رنه لالیک الهام گرفتهاند. این اوست که دارای ظریف ترین و پیچیده ترین جواهرات است که به خاطر خط نفیس، در هم تنیدگی پیچیده عناصر انعطاف پذیر نازک و البته تحسین زیبایی طبیعت مشهور است. لالیک می دانست که چگونه کمال و ظرافت خود را مانند هیچ کس دیگری احساس کند.
همین ظرافت و ظرافت خطوط را می توان در آثار ژرژ فوکه که با هنرمند برجسته هنر نو، آلفونس موچا کار می کرد، مشاهده کرد. و البته برندهای جواهرات جزایر بریتانیا مانند مارل، بنت و شرکت
در مقایسه با طراحی ظریف و برازنده جواهرات گالادریل، حتی جواهرات الروند نیز کمی خشن تر به نظر می رسند. با این حال، تاج او لطفی را حفظ می کند که برای آثار مردمان دیگر قابل دسترس نیست. فرمها نیز از آرت نوو گرفته شده و با کمی سلتیک طعمدار میشوند، و حتی میتوان گفت، کمی بیشتر اسکاندیناویایی.
تاج شاه تراندویل Mirkwood با معیارهای الف ها می توان گفت وحشیانه است، اما این کلمه نباید خجالت آور باشد، زیرا توسط دست جن ها ساخته شده است، یعنی به همان اندازه ماهرانه است. بله، بافت خشن تر است و هیچ خط لرزشی در تاج بی وزن لاکونیک گالادریل یا منحنی های الاستیک دیادم الروند دیده نمی شود، اما تاج بسیار طبیعی و فکر شده است. خطوط عجیب و غریب آن در هماهنگی کامل با گیره ها و شاخه های منحنی درختان میرک وود است و شاخه های خروس سرزندگی و خودانگیختگی شگفت انگیزی می بخشد و در عین حال درجه خاصی از "وحشی" را به این مصنوع می بخشد.
تاج گوندور یکی دیگر از نمونه های عالی از کار خوب است، این بار توسط دست انسان. فرم های آن از تاج های روباز اولزادگان حجیم تر و محکم تر است، تراکم، وزن بیشتری دارد، با اطمینان به ما می گوید که کدام مردم در عصر چهارم آینده که این تاج نماد آغاز آن است، حکومت خواهند کرد.
نقوش بال "سریع" که برگرفته از طرح محافظان درخت سفید است، وجه اشتراکی با زیبایی آرت دکو دارد، اما اشکال کلی تاج و الگوهای آن دوباره ما را به میراث سلت ها و وایکینگ ها ارجاع می دهد. . درست است، به شکلی پیش پا افتاده تر. عناصر دیگری نیز در آن وجود دارد که یادآور کار الف ها هستند، به عنوان مثال، جزئیاتی با درخت سفید گوندور که کاملاً ظریف ساخته شده است.
سنتهای مردمی که صحنه را ترک میکنند، ذوب شده در بوته فرهنگ انسانی، تداوم، استحکام مطمئن مردم، «جهانشمولی» آنها - همه اینها خطوط یک دوره جدید را به ما میدهد که در چنین عنصر کوچکی از وسایل منعکس شده است. .