آیا می توان زیبایی را در بدنه سخت یک ماشین نظامی دید؟ در مورد تبدیل جواهرات بالا به استانداردی از عملی بودن و کاربردی بودن چطور؟ البته، اگر ما در مورد دنیای کارتیه صحبت می کنیم ...
اما ابتدا، کمی تاریخ - همیشه جالب است بدانید که همه چیز چگونه آغاز شد... ساعت ها همیشه بخشی از دنیای کارتیه بوده اند، به همان میزان که در سایر شرکت های جواهرسازی وجود دارد: در قرن نوزدهم، جواهرسازان به سادگی حرکات دقیق را تزئین می کردند. ایجاد قاب های مجلل و زیبا برای آنها. آن ها در واقع، آنها فقط به عنوان تزئینات جزئی عمل می کردند. این کارتیه بود که این وضعیت را به طور اساسی تغییر داد.
دلیل آن یک درخواست دوستانه بود: در سال 1904، هوانورد برزیلی آلبرتو سانتوس-دومونت (1837-1907) از دوست خود در مورد غیرقابل اعتماد بودن و غیرعملی بودن استفاده از ساعت های جیبی در طول پرواز شکایت کرد. (ساعتهای روی دستبند در آن زمان منحصراً در اختیار زنان بود). همه چیز خوب خواهد بود، اما این فقط همین دوست کسی نبود جز لویی کارتیه.
مانند همه افراد با استعداد، لویی کارتیه فقط فرصت های جدید را در مشکلات می دید و به همین دلیل شکایت دوستش را به عنوان یک چالش طراحی تلقی کرد. نتیجه تحقیقات خلاقانه او اولین ساعت مچی مردانه بود که در سال 1907 به مردم ارائه شد و در جعبه آن شاخ های مخصوصی برای چسباندن دستبند تعبیه شد. کاملا طبیعی است که این مدل به سانتوس معروف شد.
با این حال، در شکل سخت و لاکونیک آن، دیدن یک اثر هنری جواهرات بسیار دشوار است، و در عین حال، تا حدی، این ساعت دقیقاً همین است. از این گذشته ، لویی کارتیه همیشه اول از همه یک جواهرساز باقی ماند: او از مواد گران قیمت ، خلوص خطوط ، دقت نسبت ها ، جزئیات گرانبها استفاده کرد (مثلاً سر ساعت را با یک یاقوت کبود کوچک تزئین کرد) - نتیجه چیزی مجلل بود. و ظریف، سختگیرانه و ظریف.
بسیاری از مردم فرمت ساعت جدید را دوست داشتند - این فرمت برای قرن جدید پر سرعت و کاملاً کاربردی بود. اما این برای لویی کارتیه کافی نبود: به زودی یک طراحی سختگیرانهتر و حتی مینیمالیستتر دوباره برای مردان متولد شد.
این بار طراح جواهرات از تانک ها الهام گرفته است. تعجب آور نیست: برای اولین بار با سر و صدایی که در میدان های جنگ جهانی اول ظاهر شد، این ماشین های هیولا بلافاصله ذهن مردم شهر ترسیده را تسخیر کردند، زیرا آنها با صدای بلند شروع یک دوره جدید را به جهانیان نشان دادند. - تهاجمی، خروشان، تندخو و دیوانه کننده عملی ...
عجیب است که کسی می تواند چیزی زیبا را در این هیولاهای عظیم و دست و پا چلفتی ببیند، اما طبیعت نابغه چنین است - همیشه برای عموم قابل دسترس و قابل درک نیست. به هر حال، اما در سال 1917، لویی کارتیه طراحی ساعت جدیدی را با نام بسیار ساده - تانک - منتشر کرد.
ویژگی اصلی این ساعت، سادگی و مختصر بودن فرمها بود: بوقهای دستبند و قاب ساعت یک خط مستقیم را تشکیل میدهند و در عین حال بسیار شبیه برجک تانک و کاترپیلار هستند.
هر دو مدل برای Cartier نمادین شدند: موفقیت و محبوبیت آنها خانه جواهرات را وادار کرد تا قدمی شگفت انگیز بردارد - اولین قرارداد با شرکت ساعت سوئیسی Jaeger-LeCoitre برای ساخت و عرضه حرکات ساعت منحصراً برای نیازهای Cartier. اما فقط مکانیسم ها - امپراتوری جواهرات فرانسه دیگر نمی خواست به حکاکی و دکور خارجی محدود شود ، می خواست طرح های جدید ، روندهای جدید ، شاهکارهای جدید هنر تزئینی ایجاد کند ...
به عنوان مثال، یک آزمایش جالب در تاریخچه ساعت کارتیه، به اصطلاح «ساعت مرموز» است - همان مواردی که به نظر می رسد عقربه های صفحه در هوا شناور هستند و به نظر می رسد مکانیسم آن به طور کلی وجود ندارد. شاید حدس زدن اینکه آنها به لطف نبوغ برجسته لوئیس کارتیه در مجموعه خلاقانه شرکت معروف ظاهر شدند دشوار نباشد.
این او بود که توانست چشم اندازهای تجاری اختراع ژان یوژن روبرت هودین توهم گرا را ببیند - ساعتی که در آن زمان نه با دست، بلکه با دیسک های شیشه ای شفاف با فلش های نقاشی شده روی آنها نشان داده می شد.
آنها در اواسط قرن 19 ظاهر شدند، اما محبوبیتی در بین مردم به دست نیاوردند و فقط لوئیس کارتیه توانست آنها را دوباره در قالبی جدید احیا کند. در سال 1911، او این وظیفه را به ساعتساز جوان موریس کوئیل داد تا چیزی مشابه برای کارتیه طراحی کند، البته فقط با یک جواهرسازی. نتیجه ظاهر اولین مدل، ساعت مرموز - مدل A بود.
دیسکهای اینجا واقعاً از قبل کریستال بودند، پایه آن از عقیق سفید ساخته شده بود، عقربهها از پلاتین و الماس ساخته شده بودند... به این جذابیت سبکی و ظرافت را اضافه کنید، که ناشی از صفحه «شناور» در یک فضای شفاف بود. ، حرکت "جادویی" عقربه ها، عاری از سنگینی ابدی و مکانیک محدود، و خواهید فهمید که چرا ظاهر این ساعت در سال 1912 یک حس واقعی بود ...
در تاریخ بعدی ساعتهای کارتیه، چنین موفقیتهایی وجود داشت، نکته این است که برخی از طراحیهای ساعت، حتی با استانداردهای سرسخت قرن بیستم، اشکال کاملاً غیرمعمولی داشتند.
حتی لویی کارتیه در همان ابتدای امپراتوری ساعت سازی به طور فعال با شکل قاب و دکور آزمایش می کرد. به عنوان مثال، بلافاصله پس از سانتوس، باگنوار دو کارتیه زنانه تر ظاهر شد: مدلی شبیه یک بیضی نرم و ظریف (شکل ساعت شبیه وان حمام بود، از این رو Baignoire فرانسوی).
و در سال 1912، یک طرح بسیار جسورانه، اگر نگوییم آوانگارد، برای آن زمان ها، طراحی Tortue ظاهر شد که نام خود را از پوسته لاک پشت گرفته است، شکلی که از راه دور شبیه آن بود.
سپس یک پدیده جدید: لکه های پانتر در سال 1914، که باعث پیدایش دنیایی از پلنگ های گرانبها شد - نماد اصلی کارتیه.
سپس مدل نمادین دیگر طراحی ساعت کراش (Eng. "Blow / collision") در سال 1967 بود. ظاهر غیرمعمول آنها، بیشتر شبیه تخیل دیگری از سالوادور دالی است، اعتقاد بر این است که از بقایای درهم ریخته ساعت های دیگر الهام گرفته شده است که در نتیجه یک تصادف رانندگی آسیب دیده اند... یک بار دیگر، طراحان کارتیه موفق شدند زیبایی را در کجا ببینند. به نظر می رسد وجود ندارد و هرگز نمی تواند باشد...
یک چیز کاملا متفاوت ساعت 1983 Pantere de Cartier است. در اینجا، زیبایی و لطف یک حیوان وحشی، پلنگ، به عنوان الهام بخش بود. این راه رفتن صاف، انعطاف پذیری و نرمی حرکات او، همراه با قدرت و تهاجمی غارتگرانه بود که طراحان خانه جواهرات به دنبال آن بودند که به شکل درهم آمیخته ای ظریف از پیوندهای دستبند فلزی منتقل کنند.
هر یک از مدلهای فوق هنوز تولید میشوند، فقط کمی تغییر یافتهاند تا با روح زمان و دوران مطابقت داشته باشند، اما تجمل لاکونیک، پیچیدگی، ظرافت ویژگیهای بدون تغییر آنها امروزه باقی ماندهاند.
با این حال، ما بیشتر به تاریخ دیگری در تاریخ ساعت کارتیه علاقه مندیم: سال 1906، زمانی که، همراه با سانتوس مردانه، جواهرات آنالوگ برای نیمه زیبای بشریت ظاهر می شود - ساعت های مچی تزئین شده با سنگ های قیمتی.